بی تو هرگز............ با تو بابام نمی زاره!!!!!!!!

امیدوارم همیشه خندان باشی ای ایرانی!!!!!!

بی تو هرگز............ با تو بابام نمی زاره!!!!!!!!

امیدوارم همیشه خندان باشی ای ایرانی!!!!!!

مشخصات بلاگ
بی تو هرگز............ با تو بابام نمی زاره!!!!!!!!

امیدوارم تونسته باشم برای لحظاتی گل لبخندو روی لبهاتون نشونده باشم

بایگانی
آخرین مطالب



یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.

  • mojtaba abbasi


حـق تقـدم در رانندگی...(شعر طنز)

 

سرگرمی و طنز,حـق تقـدم در رانندگی, شعر طنز

این شعر طنز، به نوعی بیانگر رانندگی در ایران و رعایت نکردن قوانین هست.متاسفانه از نام شاعر طنزپرداز این شعر بی اطلاعیم اما سعی کنید شما دوستان خوندنش رو از دست ندید تا مشکلات ملموس رانندگی عده ای خاص در ایران دستگیرتون بشه...

  • mojtaba abbasi


کلاس ‌اولی‌ها را در روز اول مدرسـه دریابیـم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


شما به عنوان پدر و مادری که کودکی دارید که می خواهد امسال روز اول مدرسه را تجربه کند، فکر می‌کنید چگونه می‌توانید فرزندتان را برای اولین روز مدرسه آماده کنید و این روز را به یادماندنی‌ترین روزهای زندگی سازید؟

  • mojtaba abbasi

دخترک و پیرمرد

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.

پیرمرد از دختر پرسید: - غمگینی؟ - نه. - مطمئنی؟ - نه. - چرا گریه می کنی؟ - دوستام منو دوست ندارن. - چرا؟ - چون قشنگ نیستم - قبلا اینو به تو گفتن؟ - نه. - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. - راست می گی؟ - از ته قلبم آره 

دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.

چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...

به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده.

  • mojtaba abbasi

ﺗﻮ ﺁﺑﻮﺩﺍﻥ ﯾﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺯﻧﯽ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ :

  • mojtaba abbasi


اولین روز دبستان بازگرد
کودکی‌ها شاد و خندان باز گرد

باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب‌های چوبکی

درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می‌درید

تا درون نیمکت جا می‌شدیم
ما پر از تصمیم کبری می‌شدیم

پاک‌کن‌هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه‌هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی بابا روی برگ

همکلاسی‌های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار

بچه‌های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن
برگرفته از golchin.blog.ir

  • mojtaba abbasi


متن طنز به مناسبت روز دختر
یه متن طنز به مناسبت روز دختر
ترم اول(ترم جو گیریدگی): 

الو سلام مامانی. منم هوشنگ .وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو. وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه‌ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه ..راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه .دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشه ‌! لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه !!! پریشب یکی از بچه‌ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان !

ترم ۲(ترم عاشق شدگی): 

آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من. می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی. میخواهمت با تمام وجود عزیزم. همه پول و سرمایه من متعلق به توست. بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم... امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم... 

ترم ۳(ترم افسردگی): 

الو مامان سلام. مریم منو ول کرد و گذاشت رفت! مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه . ای خدا بیا منو بکش راحتم کن. مامان من این زندگی رو نمی خوام..... 

ترم ۴(ترم زرنگ شدگی): 

الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟ منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من .بیا ببینمت قربونت برم... مهشید جون من پشت خطی دارم . مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم....... 
الو به به سلام چطوری ندا جون؟ آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم. . پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست. باشه عزیزم فردا ساعت ۱۱ پارک پشت علوم پایه .... 

ترم۵ (ترم مشروطه گی): 

الو سلام استاد! قربون بچه ات دارم مشروط میشم. ۲ نمره بم بده.به خدا دیشب بابابم سکته کرد . مرد . مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه. منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....قول میدم جبران کنم.... 

ترم ۶(ترم ولخرجیدگی)‌: 

الو مامان من خونه می خوام‌! راستی اون ۵۰ تومنی که ۳ روز پیش فرستادی تموم شد. دوباره بفرست. خرج پروژه‌ام شد!!! 

ترم۷ (ترم پاتوقیده گی): 

سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو . از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. ۳ صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم. نوکرتم.آقایی! 

ترم۸ (ترم فارغ التحصیلگی): 

الو سلام خانم. واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم. فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا ....
نقل از.
http://manesht.ir

  • mojtaba abbasi

∞∞∞∞جوک خنده دار∞∞∞∞


الهی قربونت برم امروز چقد خوشگل شدی
.
.
.
خب دیگه بهتره از جلوی آیینه برم کنار

 

  • mojtaba abbasi

زن داداشم برگشته به داداشم می گه :
اگه چی بشه تو منو می بری طلاق می دی ؟
داداشم خیلی جدی برگشته می گه :
اگه سکه برگرده به همون ۴۰۰ تومن !

فک و فامیله داریم ؟

 

  • mojtaba abbasi

هنگام عبور از خیابان
خانم ها
سمت راست را نگاه می کنند.
سمت چپ را نگاه می کنند.
از خیابان رد می شوند.

 

آقایان
        سمت راست را نگاه می کنند، ماشین می آید .
        فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
        راننده به شدت ترمز می کند.
        مرتیکه مگه کوری؟ (راننده می گوید)
        در حالی که از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: کور خودتی گاری چی!
        بدون اینکه سمت چپ را نگاه کند می دود آن سمت خیابان.
        هنوز هم صدای بوق ماشین هایی که به خاطر این آقا ترمز کرده اند به گوش می رسد.

 

  • mojtaba abbasi