دخترک و پیرمرد
فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود، روی نیمکتی چوبی، روبروی یک آبنمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید: - غمگینی؟ - نه. - مطمئنی؟ - نه. - چرا گریه می کنی؟ - دوستام منو دوست ندارن. - چرا؟ - چون قشنگ نیستم - قبلا اینو به تو گفتن؟ - نه. - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم. - راست می گی؟ - از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...
به راحتی میشه دل دیگران رو شاد کرد حتی با یک حرف ساده.
ﺗﻮ ﺁﺑﻮﺩﺍﻥ ﯾﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺯﻧﯽ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﻭﻝ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ
ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ :
|
الهی قربونت برم امروز چقد خوشگل شدی
.
.
.
خب دیگه بهتره از جلوی آیینه برم کنار
زن داداشم برگشته به داداشم می گه :
اگه چی بشه تو منو می بری طلاق می دی ؟
داداشم خیلی جدی برگشته می گه :
اگه سکه برگرده به همون ۴۰۰ تومن !
فک و فامیله داریم ؟
هنگام عبور از خیابان
خانم ها
سمت راست را نگاه می کنند.
سمت چپ را نگاه می کنند.
از خیابان رد می شوند.
آقایان
سمت راست را نگاه می کنند، ماشین می آید .
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
راننده به شدت ترمز می کند.
مرتیکه مگه کوری؟ (راننده می گوید)
در حالی که از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: کور خودتی گاری چی!
بدون اینکه سمت چپ را نگاه کند می دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین هایی که به خاطر این آقا ترمز کرده اند به گوش می رسد.
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم
آمپولا رو دادم به پرستاره
میگه آمپول بزنم؟
پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.
یارو اومده میگه میخوای ثبت نام کنی؟
پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم !